معضلات اجتماعی

این وبلاگ توسط فاطمه بشکوفه ساخته شده است

معضلات اجتماعی

این وبلاگ توسط فاطمه بشکوفه ساخته شده است

طلاق در اسلام

طلاق در اسلام

پیش از اسلام

آتنی ها که از قدیمی ترین ملل متمدن می باشند زن را متاع بی ارزش بحساب  آورده در بازارها خرید و فروش می نمودند .

در مذاهب هند آمده است که «و با و مرگ وسم افعی و آتش از زن بهتر است »

تورات نیز مقامی بالاتر از این مقام برای زن در نظر نگرفت.

در رم برای بحث درباره زن مجمعی تشکیل شد و نظر داد که زن موجودی است که روح ندارد و به این علت دارای زندگی اخروی نیست .زن در نظر رومیان پلید بود و به همین جهت نمی بایست گوشت بخورد ، بخندد و حتی نبایست سخن بگوید و برای جلوگیری از حرف زدن او به دهانش قفل آهنین می زدند علاوه بر این اعتقاد به اینکه زن وسیله اغوایی است که شیطان برای فاسد کردن قلبها به کار می برد او را آزار جسمانی  می دادند اما در فرانسه در سال 586 میلادی مجمعی تشکیل شد و در آن مذاکره گردید که آیا زن انسان است یا غیر انسان ؟ و بالاخره نتیجه گرفتند که زن انسان است ولی برای خدمتگذاری مرد خلق شده است در انگلیس هنری هشتم فرمانی صادر کرد و زنان را از مطالعه کتاب مقدس ممنوع داشت و طبق قانون که درحوالی سال 1850 در آن کشور وضع شدن زن جز و اتباع کشور محسوب نمی گردید و حقوق شخصیه نداشت و همچنین  مالک لباس های خود و اموالی که شخصا با عرق جبین به دست می آورد نمی شد وضع زن در میان اعراب جاهلیت ناگوارتر از زنان ملل دیگر بود زیرا در عرف آن زن اساسا حق حیات نداشت به همین جهت دختران را زنده به گور می کردند زنان ارث نمی بردند ولی مانند اموال ، فرزند و شوهر آنها را به ارث می برد .

زن در اسلام

مقام زن در جهان چنین بود تا اسلام پدیدار شد اسلام به آزادی زن و رفع ظلم از او همت گماشت و مقام او را بالا برد در آن هنگام که زن در نزد اروپائیان و غیر آنها حیوانی گنگ و از نوعی شیطان به حساب می آمد اسلام او را در مقام ارجمندی که مدنیت جدید هم تا کنون آن را شناخته است و شایسته آن بود ترقی داد .

اسلام برای زنان حقوق و وظایفی تعیین کرد زن  در مورد حقوق مالی با توجه به اصل «الناس مسلطون علی اموالهم » اختیار مطلق دارد و می تواند هرگونه تصرفی در اموال خویش بنماید درخصوص ازدواج نمی توان او را اجبار کرد وزن رشید با میل و رضای خویش انتخاب همسر می کند و اگر برخلاف قصد و رضای او عقدی واقع  شود باطل است. اسلام نظام ملل را بر خانواده قرار داد و اساس خانواده را نیز زن دانست و از این جهت برای اوارزش خاص و وظیفه مهمی قائل گردید زن در نظر اسلام از علل مهم پیشرفت یا بازماندگی ملتهاست، زیرا نسل آینده را او تربیت می کند و بدیهی است که این وظیفه در صورتیکه برنیکوئی و با دقت انجام پذیرد در سوق  جهان به سوی خیر و آرامش تاثیر قاطع دارد همانطور که ذکر آن رفت مدرسه از عهده تربیت کودک به طور کامل بر نمی آید نقش پدر و مادر در این امر آنقدر بزرگ است که نمی توان حد و مرز آن را تعیین نمود اسلام زن را فقط برای لذت جسمانی که در جوامع کنونی  این مورد توجه است، گرامی نمی دارد .زن در نظرش موجود جمیل و ظریفی است که آیات جهال خلقت بر سیمای او نقش شده است لذا علاوه بر اینکه او را رعایت کرده احترام می گذارد مانند مصنوع ظریفی او را عزیز می شمارد « پیغمبر اسلام برای زنان خود هنگام سوار شدن رکاب می گیرد و از عایشه خواهش می کند که در موقع تنگدستی با او صحبت کند و او را مشغول سازد زن در این دوره با مرد همقدر و همدوش شده از جمیع حقوق مردان برخوردار می شود و اگر در کارهای مردان ملاحظه نمی کند نه از این نظر است که او را مثل دوره گذشته ضعیف و ناقص می دانند بلکه قا عده تقسیم کار و تخصص که طبیعت برای او نسبت به کارهای اختصاصی او (حمل ، زادن و خانه داری ) قائل شده است.این اختلاف شغل را باعث گردیده است سزاوار است به این نکته توجه شود که مایه و پایه تمام مفاخراین دوره در بهبود حال زنان دیانت اسلام است

اسلام در چهارده قرن قبل زنان را آن لیاقت داد که مستقیما امور مالی خود را اداره کنند دراجتماع اروپا بیشتر به جنبه ظرافت زن توجه شده و در این امر او را به مقوله اسباب بازی و بازیچه در آورده است و شب نشینی های بی مورد و مجامع برهنگان واگزیستانسیالیستهافقط برای تمتع از زن بر پا می شود اما در عین حال این موجود ظریف در فرانسه که پرچمدار او آزادی غرب است از استدلال کامل اقتصادی برخوردار نیست در جامعه آمریکائیست با توجه به خصوصیات کوچ نشین ها پرورش زن دگرگونی یافته است زن آمریکایی از طبیعت خویش منحرف گردید و دارای خصائص مردان بار آمده است وبه عقیده دانشمندان اجتماعی آن کشور همین امر از علل عدم ثبات خانواده آمریکاست زیرا زن و مردرا لایق شوهری خویش می داند و مرد هم آن چیزهایی را که در زن می جوید و انتظار دارد در زن خود نمی یابد با این علت زن اروپایی را به طور کلی ترجیح می دهد زیرا لطف و ظرافت زنانگی را در او پیدا می کند .

متارکه ی موقت

در زمان جاهلیت یک نوع متارکه بین زن و شوهر ، متداول بود به نام  "ایلاء"این کلمه در لغت به معنی مطلق سوگند خوردن به کار رفته اما دراصطلاح اعراب پیش از اسلام مقصود از آن این بود که مرد به بهانه های جزئی و برای ایزاءو آزار همسر خود سوگند یاد می کرد که با او مدت طولانی هم بستر نشود و آن را با عبارت و الفاظ و سوگند های گوناگون و میثاق های غلیظی ، ادا می کرد و به این وسیله همسر خود را بن بست سخت و مشکلی قرار می داد در این حال زن نه مطلقه و آزاده بود تا بتواند شوهر جدیدی انتخاب کند و نه شوهری داشت تا تحت کفایت او قرار گرفته از او بهره مند گردد مسلما این عمل یک نوع تجاوز به حقوق زن بود بدون آنکه در مقابل آن کفاره و جریمه ای قائل باشند و روایتی که از ابن عباس در این مورد نقل شده باین حقیقت اشاره می کند اسلام با اینکه این را امری نادرست می داند و قرآن با این جمله کان فان  الله غفور رحیم  به آن اشاره می کند ولکن بدون اینکه سوگند آنان را نادیده بگیرد جنبه های ناروای آنرا اصلاح و شرایط و جریمه هاوقیودو حدود خاصی بر آن اضافه کرده است چنانکه مرحوم مجلسی در « مرات العقول» در موضوع ایلاء چنین اظهار می دارد ایلاء در لغت سوگند یاد کردن و در اصطلاح شرع اینست که شوهر سوگند یاد کند که با زنی که قبلا با او هم بستر شده بود به عنوان آزار و اذیت مدتی بیش از چهار ماه نزدیکی نکند این عمل در دوران جاهلیت زیاد سابقه داشت و مثل ظهار طلاق محسوب می شد ولی در اسلام حکم آن را به ملاحظه ی مراعات حقوق زنان تغییر داد و برای آن احکام خاصی با شرایط مخصوصی معین نمود و در صورت عدم این شرایط ایلاء تنها حکم یمین (را از لحاظ لزوم کفاره) دارد توضیح اینکه بعد از تحقق ایلاء اگر شوهر در عرض چهار ماه با همسرخود آشتی بکند لازمست کفاره نقض یمین را بدهد و در این صورت مانع برطرف شده مثل سابق زن و شوهر باشند و اگر وضع بیش از چهارماه طول کشد چنانکه زن به آن راضی نشد اشکالی ندارد واگر زن راضی نمی شد آن را تحمل ننمود اسلام حق را به جانب زن داده از حقوق مشروع وی دفاع می کند به این طریق که اگر زن به حاکم شرع مراجعه نمود و احقاق حق کرده حاکم شرع ؛ مرد را به انتخاب یکی از دو طریق زیر اجبار می کند 1 -آشنا کردن با دادن کفاره و جریمه 2- طلاق دادن زن و آزاد نمودن همسر خویش

خداوند درقرآن مجید در مورد متارکه موقتی ایلاء درسوره بقره آیه ی (226-227) می فرماید : للذین یولون من نسائهم تربص اربعة اشهر فاوا فان الله غفور رحیم و إن عزموا الطلاق فإن الله سمیع علیم (کسانی که درباره همسران خود ایلاء کنند تنها چهار ماه مهلت دارند که تکلیف خود را روشن کنند اگر با همسر خود آشتی کنند و کفاره سوگند خود را بدهند و به زن و شوهری بر گردند خداوند بخشنده مهربان است و اگر جانب طلاق را انتخاب کردند پس خداوند شنوا  و داناست و از جمله درروایات زیر آمده است از امام باقر(ع) و امام صادق (ع) فرمودند هنگامی که مردی سوگند یاد کرد (البته شرایطی که در کتب فقه و حدیث عنوان شده است که با همسر خویش نزدیکی نکند برای مرد، در مدت چهار ماه مسئولیتی متوجه نمی شود، اما بعد از گذشتن چهار ماه ،زن ؛ اگر به وضع سابق راضی شد باز برای مرد مسئولیتی ندارد ولی اگر زن راضی نشد و به حاکم شرع مراجعه کرد مرد باید یا کفاره بدهد و به زناشویی باز گرد و یا همسر خود را طلاق دهد و او را آزاد سازد و قول خداوند در قرآن مجید به این حقیقت دلالت دارد .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد