معضلات اجتماعی

این وبلاگ توسط فاطمه بشکوفه ساخته شده است

معضلات اجتماعی

این وبلاگ توسط فاطمه بشکوفه ساخته شده است

جنبه های طلاق

دید کلی

روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم می‌شوند. حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق. امروزه تحریم‌های اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است. شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است. شگفتی حقیقی آن است که در دوره‌ای که هزینه‌های متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدین‌اندازه دیرپا و مقاوم است.

جنبه‌های مختلف طلاق

محققی به نام بوآن اظهار می‌دارد که وقتی ازدواج از هم می‌پاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد می‌شود:

طلاق عاطفی زمانی رخ می‌دهد که ازدواج دستخوشی تباهی می‌شود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)

طلاق قانونی

طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.

طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانواده‌های تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.

طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ می‌دهد.

طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.

اثرات طلاق

پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود. بسیاری از افرادی که متارکه کرده‌اند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد می‌دانند. مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، با یکدیگر فرق دارند. مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند. زنان بیشتر احتمال می‌رود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند. به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش می‌کنند. طلاق برای زنان تنش‌زاتر و گسلنده‌تر است تا مردان. ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد. اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.

آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان می‌دهند، بسیار متفاوت‌اند، بسیاری از هم می‌پاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه می‌کنند. اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیده‌ای غمبار قلمداد خواهند شد. اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفته‌اند، انتخاب‌هایی که در اختیار واداشته‌اند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد. با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق می‌تواند شخصا مفید و سودمند باشد. محققین به این نتیجه رسیده‌اند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیده‌ای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانه‌ای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.

کنار آمدن با طلاق

سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی. برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند. همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کرده‌اند مشاوره با زوجها می‌تواند مفید واقع شود. برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند می‌تواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.

Avioero

هر دو همسر با هم و یا یکی از آنها به تنهایی می تواند درخواست طلاق بکند. درخواست طلاق باید به دبیرخانه دادگاه بدوی شهرستان محل اقامت یکی از زوجین تحویل داده شود.

چنانچه فقط یکی از زوجین به تنهایی درخواست طلاق نماید, دادگاه بدوی درخواست را جهت اطلاع برای زوج دیگر ارسال می کند. حکم دادگاه طلاق خواهد بود هر چند یکی از زوجین مخالف طلاق باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد طلاق می توانید به صفحات اینترنتی وزارت دادگستری  (oikeusministeriö)مراجعه نمائید.

در مواقع طلاق می توان از قضاوت و مصالحه داوطلبانه مسایل خانوادگی بدون نیاز به دادگاه استفاده نمود. تمام اعضای خانواده و یا بخشی از آنها می توانند در این پروسه شرکت کنند. می توانید از اداره امور اجتماعی سؤال کنید که در کجا می توان از این خدمات استفاده کرد. برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به صفحات اینترنتی وزارت دادگستری مراجعه نمائید.

در صورتی که خانواده دارای فرزند می باشد مهم است که راجع به نفقه کودکان و اینکه کودکان نزد چه کسی زندگی کنند توافق شود. در صفحات اینترنتی اتحادیه سرپرستان تنهای کودک و سرپرستان مشترک کودک  (Yksinhuoltajien ja yhteishuoltajien liitto)اطلاعات زیادی مثلاً در مورد طلاق وجود دارد.

در صفحات مشکلات خانواده بانک اطلاعاتی (Infopankki) اطلاعاتی در مورد اماکن مختلفی که خدمات مشاورت خانواده ارائه می دهند وجود دارد.

انواع طلاق :

طلاق بائن

طلاق بائن آن است که بعد از طلاق مرد حق ندارد به زن خود رجوع کند یعنى بدون عقد او را به همسرى قبول نماید، و آن بر پنج قسم است :

1 - طلاق زنى که نُه سالش تمام نشده باشد

2 - طلاق زنى که یائسه باشد

3 - طلاق زنى که شوهرش بعد از عقد با او نزدیکى نکرده باشد

4 - طلاق زنى که او را سه دفعه طلاق داده اند

5 - طلاق خُلْع و مُبا رات

طلاق رجعى

طلاق رجعى آن طلاقى است که بعد از طلاق تا وقتى که زن در عدّه است مرد مى تواند به او رجوع نماید و عقد مجدد لازم نیست

در طلاق رجعى مرد دو صورت مى تواند به زن خود رجوع کند:

1 - حرفى بزند که معنایش این باشد که او را دوباره زن خود قرار داده است

2 - کارى کند که زن از آن بفهمد رجوع کرده است

طلاق خُلْع

طلاق زنى را که به شوهرش مایل نیست و مهر یا مال دیگر خود را به شوهر مى بخشد تا طلاقش دهد. ((خُلْع )) گویند

طلاق مُبارات

اگر زن و شوهر یکدیگر را نخواهند و زن مالى به مرد بدهد که او را طلاق دهد آن طلاق را ((مبارات )) گویند

اگر زن در بین عدّه طلاق خُلْع یا مبارات از بخشش خود برگردد شوهر مى تواند رجوع کند و بدون عقد دوباره او را زن خود قرار دهد.

مسائل متفرقه طلاق

اگر با زن نامحرمى به گمان اینکه همسر خود اوست نزدیکى کند، چه زن بداند که او شوهرش نیست ، یا گمان کند شوهرش مى باشد، باید عدّه نگاه دارد.

زنى که به عقد دائم درآمده و شوهرش گم شده ، اگر بخواهد به دیگرى شوهر کند، باید نزد مجتهد عادل برود و به دستور او عمل نماید.

پدر و جد پدرى دیوانه در صورتى که مفسده و ضررى در کار نباشد، مى توانند زن او را طلاق بدهند.

طلاق ، و تقسیم غنائم

نصف دارایی شوهر به زن در هنگام طلاق، چرا و چگونه منتقل می شود؟

ارکان طلاق

ارکان طلاق

1- صیغه   2- مطلق     3 مطلقه       4 گرفتن شاهد بر صیغه

صیغه در لغت به معنی طور – طریقت – ریخت شکل و هیاتی است که حاصل شود. کلمه را به اعتبار تقدم و تاخر حروف وحرکات وسکون آن. (مدنی – فقه)در عقود و ایقاعات تشریفاتی الفاظ معین را گویند که عقد یا ایقاع بدون آن الفاظ درست نیست (ماده1134قانون .مدنی ) در قانون کنونی فقط در طلاق باید صیغه رعایت شود نکاح منقطع و زوجه ی منقطعه را صیغه گویند چنانکه گویند زن صیغه ای و زن عقدی. و همچنین در صیغه طلاق شرط شده است که باید مجرد و خالی از شرط و صفت باشد چنانکه قانون مدنی بدان تصریح کرده است و طلاق دهنده صیغه را باید به لفظ بیان کند و صیغه باید به لفظ ماضی باشد و کیفیت طلاق دادن شخص دال به این شکل هست که یابا اشاره صیغه طلاق را اجراء کند و یا القاء القناع (انداختن پوشش بر سر زن)کند و همچنین در صیغه وکیل هم می توان گرفت آنچه که به عنوان صیغه ی طلاق مخصوصا یا از طریق اجماع به ما رسیده وطلاق با آن واقع می شود عبارتست از "انت طالق"،"هذه طالق"،"فلانة طالق"،"زوجتی طالق"

2.مطلق

مطلق(طلاق دهنده)، یا مردی که زن دائمی خود را طلاق می دهد شرایط مطلق عبارتنداز : 1- بلوغ 2- عقل 3- اختیار 4- قصد و همین شروط که عینا در قانون مدنی بیان شده است و اگر یکی از این 4 شرط در مطلق وجود نداشته باشد طلاق او اعتباری ندارد .

3-  مطلقه وشرایط او : درمطلقه که یکی از ارکان تحقق طلاق می باشد موارد زیر شرط است 1- زوجیت 2- عقد دائم 3- طهارت 4- زن مستبرئه

5- تعیین مطلقه

4-  گرفتن شاهد بر صیغه درصحت طلاق شاهد گرفتن بر صیغه می باشد یعنی حضور دو شاهد عادل مرد که انشای طلاق را بشنوند شرط است وچه به آنها بگوید که شاهد باشید یا نباشید ومعتبر است که در وقت شنیدن انشا هر دو با هم باشند پس اگر یکی از آنها شاهد باشد درمجلس بشوند وپس لفظ را تکرار کند ودیگری به طور منفرد بشوند طلاق واقع نمی شود ولی اگر شهادت به اقرار اوبه طلاق بدهد ، اجتماع آن دو شاهد معتبر نمی باشد وشهادت زنان وشنیدن آنها به صورت این که تنها زنها باشند ونه به همراه مردان شاهد صیغه باشند اعتبار ندارد وهمچنین اگر طلاق صورت گیرد وبعدا دو شاهد بگیرد این شهادت اعتباری ندارد وهمچنین اگر طلاق صورت گیرد وبعدا دو شاهد بگیرد این شهادت اعتباری ندارد .

صفات شاهدان بر صیغه طلاق :الف- دو شاهد طلاق باید مرد باشند ب- شاهدان طلاق باید عادل باشند .

لزوم حکمیت در طلاق

وان خفتم شقاق بینهما فابحثوا حکما من اهله وحکما من اهلها ان یرید اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا

(اگر از اختلاف میان زن وشوهری ترسیدید، داوری از خویشان مرد وداوری از خویشان زن برگزینید ،اگر آن دو قصد اصلاح داشته باشند خداوند میانشان موافقت پدید می آورد که خدا دانا وآگاه است .

هنگامی که هریک از زن وشوهر از وظایف زناشویی خود خودداری ورزیده واختلاف میان آن دو بالا می گیرد به گونه ای که امید سازش و ادامه ی زندگی میان آنها نمی رود وکارشان به دادگاه می کشد بنا به آیه بالا حکم ونماینده داوری ازسوی مرد وحکمی ازسوی زن برای اصلاح میان آن دو برگزیده شود تا بنابر آنچه که مصلحت می بینند آنان را با هم آشتی دهند این دوحکم باید در کار زن ، شوهر وعلت اختلاف وسرپیچی از وظایف همسری آنان تحقیق کنند سپس در حل واصلاح آن بکوشد آنچه دو حکم رای می دهند اگر شرعی وجایز باشد قابل اجرا ونافذ است وباید زن وشوهر به آن رضایت بدهند برگزیدن دو حکم وحکمیت است ونه وکالت بنابراین دو حکم ازپیش خود نمی توانند حکم طلاق را صادر نمایند.

غرض اولیه از حکمیت اصلاح وسازش بین زن وشوهر است بنابراین، دو حکم جز در موارد به خصوص نمی توانند به طلاق وجدایی زن وشوهر حکم نمایند وباید در امر طلاق دارای اذن واجازه باشند یعنی در هنگام گزینش دو حکم به آنها اجازه داده باشد که اگر می خواهند حکم به طلاق زن وشوهر کنند .لازم است این دو حکم از خانواده زن وشوهر انتخاب شوند اما اگر کسی را مناسب نداشتند جایز است که مردی بیگانه وغیر از اهل خانواده برگزیده شود .

مرد با شرایط ذیل مى تواند زن خود را طلاق دهد:

1 - بالغ باشد

2 - عاقل باشد

3 - مجبور نباشد

4 - قصد طلاق داشته باشد

عده طلاق و اقسام طلاق

عده طلاق و اقسام طلاق

عده : عبارت از مدتی است که زن مطلقه تا انقضای آن حق ندارد با مرد دیگر ازدواج نماید بنابراین می توان عده را عبارت از مدتی دانست که پس از گذشتن آن . زن می تواند با هرکس که بخواهد امر نکاح کند.

عده به سه قسم است :1- عده طلاق 2- عده وفات 3- عده زن در طلاق غایب مفقودالاثر

1-  عده طلاق که عبارت است  سه طهر و یا به بیان دیگر عبارت  است از مدتی که زن در طول ان سه بار  حیض ببیند معمولا این مدت در سه ماه وده روز است "والمطلقات تبرلعبن بانفسهم ثلثه قروء"

2-      عده وفات در شرع اسلام چهار ماه و ده روز اعلام گردیده است

3-      عده زن در طلاق غایب مفقودالاثر:

یکی از انواع طلاق بر اثر غیبت طولانی و در نتیجه مفقود الاثر شدن مرد برای زن حاصل می شود عده این طلاق همان عده وفات یعنی چهار ماه وده روز است زیرا وقتی از روزیکه زن موضوع غیبت غیر متعارف شوهر را به حاکم شرع اطلاع داد چهار سال بگذرد (حاکم فرض می کند این شوهر فوت کرده است و چون شوهر در حکم مرده دانسته شد لذا همسر وی نیز موظف است، عده وفات را نگهدارد و پس از انقضای این مدت می تواند شوهر دیگری اختیار نماید .

اقسام طلاق درشریعت اسلام

در دیانت اسلام دو نوع طلاق پیش بینی شده است یکی طلاق باین ودیگری طلاق رجعی

1-  طلاقی باین : منظور از طلاق باین آنست که بعد از وقوع آن دیگر امکان رجوع برای مرد نیست و اگر وی بخواهد با زن آشتی کند و زندگی زناشویی را از سر گیرد چاره ای جز انعقاد نکاح جدید ندارد .

2-  الف- طلاق زوجه غیر مدخوله یعنی طلاقی که قبل از نزدیکی با زن واقع شده باشد که در این صورت اگر قبلا میزان مهر تعیین شده باشد یعنی زن دارای مهر المسمی باشد مستحق نصف مهر می باشد و هر گاه نکاح مفوضة البضع باشد یعنی برای زن هنگام نکاح میزان مهر تعیین شده باشد در این صورت زن مستحق مهر المتعه است منظور از مهر المتعه چیزی است که دارای ارزش مالی باشد مثل دستبند ،گردن بند، گوشواره طلا وامثال آن

ب- طلاق یائسه : یعنی طلاق زنیکه استعداد زائیدن را از دست داده است .

ج- طلاق خلع و مبارات : منظور از طلاق خلع آنست که زن به جهت کرامت وبی علاقگی که نسبت به شوهر دارد در مقابل مالی که به شوهرش می دهد از او طلاق می گیرد در این طلاق تا زمانیکه زن مال را که به شوهر پرداخته مطالبه کند شوهر حق ندارد از طلاق رجوع نماید توضیح آنکه در این مورد مقدار مالیکه زن به شوهر می دهد ممکن است همین مهر یا معادل یا بیشتر یا کمتر از میزان مهر باشد بنابراین در طلاق خلع مبلغی که زن باید برای به دست آوردن امتیاز طلاق به مرد بپردازد محدود به حد معینی شده است اما در طلاق مبارات یعنی مواردی که زن و شوهر هر دو از یکدیگر متنفر هستند در این مورد زن حداکثر تا میزان مهر باید به شوهر بپردازد و پرداخت بیش از آن جایز نیست .

د- طلاقی که برای سومین بار و بعد از سه وصلت متوالی واقع شود یعنی دو دفعه رجوع شده باشد و در این صورت طلاق سوم از نوع باین می باشد دراین جا لازم به توضیح است که قید کلمه متوالی برای آنستکه زن درضمن سه طلاق اگر با مرد دیگری ازدواج کرده باشد دیگر طلاق باین نیست .

2-طلاق رجعی : یعنی طلاقی که شوهر در مدت عده حق رجوع داشته باشد بدین معنا که هرگاه بعد از طلاق از عمل خود پشیمان شده بخواهد زندگی زناشویی را مجددا از سر بگیرد و ظرف مدت معینی بتواندبه همسرخود مراجعه و بدون انعقاد نکاح جدید زندگی زناشویی را از سرگیرد.